حکایت ما وخدا
حکايتِ عجيبى است…
مثِل قصه ی استاد نقره کارِ…
مي گويند وقتى استادِ نقره کار، نقره را صيقل مي دهد، آن را داخل آتش نگه مي دارد اما چشم از نقره برنمي دارد،
تا زمانى نقره را در آتش نگه مي دارد که عکس خود را در نقره ی صيقل يافته ببيند!!!
درست مثلِ خداااا…
وقتى مي خواهد صيقل پيدا کنيم ما را در آتشِ سختى های خودمان وارد مي کند’,,,
اما چشم از ما برنمي دارد…
تا جایی که عکسِ خودش را در ما ببيند…
روزگارتان پر از نگاه قشنگ خدا…