#عاشقانه_شهدا
پسر دایی ام خلبان ارتش????بود، من هم دانش سرا درس می خواندم.????
همین که عقد کردیم،???? کلی اصرار کرد که باید مستقل زندگی کنیم؛
اما پدر و مادرم می گفتند:«تو هم مثل پسر خودمونی، پروانه هم درس داره؛ زوده حالا بره زیر بار مسئولیت و خانه داری. این جوری، همه شما راحتید هم ما خیالمون راحت تره.»
سخت بود، ولی این قدر اصرار کردند تا بالاخره قبول کرد.
بعد هم، اتاق خودم را که طبقه بالای ساختمان بود مرتب کردیم و یک سال اول زندگی راتوی همان اتاق سر کردیم.☺️
#همسر_شهید_علیرضا_یاسی